1- مزه ی خاصی داره !
نه میشه گفت تلخه و نه ترش و نه هیچ طعم دیگه ای ، بیشتر شبیه مزه خلط میمونه تو دهن با این تفاوت که نمی تونی تفش کنی . البته مطمئنم که شیرین نیست ! افسوس رو میگم !
2- کاش میشد برگردم به 5 - 6 سال پیش ...
همون موقع که افسرده شده بودم ، دارو هم داشتم ولی نخوردم حالا افسوسشو میخورم شاید درمان بشم !
افسوس روزایی که دلم میخواست نباشن و حالا که گذشتن دلم میخواد برگردن . نه این که دوباره افسرده شم ! دلم میخواد اون روزا بیان با همون افسردگی ! همون صدای دورگه و آروم و چشمای بی حسی که هر روز تو آینه می دیدم . آینه بزرگی که جلوی درب ورودی دفتر بود و لاجرم صبح به صبح می دیدمش و حالا با خودم میگم اون چی بود من می پوشیدم !
به قول رامی خودمون :
جوونی خو دو دستی بی دلم دا !
هزارون آرزو بر باد از ای دل !
3- من همیشه عاشق بودم ! همیشه ... جدی میگم !
همیشه یکی بوده که تنهاییمو با فکر کردن به اون بگذرونم ، حتی اگه سالها ندیده باشمش و حتی اصلا ندیده باشمش !
بعد از این همه احساس چیزی جز افسوس نصیبم نشد.
4- راستی ! چرا هر وقت میخوای درد و دل کنی از عشق میگی ؟ ( با خودم بودم )
5- باز هم سعی میکنم تغییر کنم ! خیلی سعی کردم ولی همیشه موفق شدم ! حالا باز هم می کنم ...
6- ...